خط خطی های ذهن یک پرنسس
خط خطی های ذهن یک پرنسس
اینجا ذهن منه...پر ازخط خطی های من!

این روزها دیگر کسی به اندازه ی دهانش لقمه برنمیدارد.

معیار ها عوض شده...!

آخر نفهمیدیم اندازه ی دهانشان یا دهانه ی جیبشان؟!!!

 

*بارانه جان نمیتونم برات کامنت بذارم نمیدونم چرا!!!



نظرات شما عزیزان:

ملینا اریا * مخروبه ی رویا *
ساعت22:28---15 آذر 1391
به اندازه ی دهانه ی جیبشان !!!!!!!!!
پاسخ: آره واقعا...!


mehrnoush
ساعت19:18---15 آذر 1391
mese hamishe ali
پاسخ: مرسی آجی جوووووونی...


آنیتا
ساعت12:03---15 آذر 1391
Love you

..I Love you

...I Love you

....I Love you

.....I Love you

......I Love you

.......I Love you

........I Love you

........I Love you

........I Love you

.......I Love you

......I Love you

.....I Love you

....I Love you

...I Love you

..I Love you

.I Love you

.I Love you

.I Love you

..I Love you

...I Love you

....I Love you

.....I Love you

......I Love you

.......I Love you

........I Love you

........I Love you

........I Love you

.......I Love you

*.¸.*´

آپم....بدو بیا....
پاسخ: چقد منو دوس داشتی و نمیدونستم!!!!!!!!!!


اجی محدثه
ساعت23:04---14 آذر 1391
جیگرتو اجییییییی



چشم خودمه ولی مردمکش قهوه اییه این فتوشاپه



من 17سالمه


jigily
ساعت18:25---14 آذر 1391
پنجره ی باران خورده ات را باز کن

چند سطر پس از باران

چشمهایم را ببین که هوایت دیوانشان کرده

دلم برایت تنگ است....
پاسخ: باز باران با ترانه!!!!!!!! هییییییییییییی الان سرخوشم...زده به سرم! الکی خوش شدم...خخخخخخخخخخخخ


jigily
ساعت18:13---14 آذر 1391
اجی ببخشید نتونستم سر بزنم حالا خوفی؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:فدای سرت... خوبم.خودت چطوری؟


مرجان
ساعت15:05---14 آذر 1391
دهانه ی توقعاتشون عزیزم
پاسخ: اینم هست... دمت گرم مرجان بانو...


ژیلا
ساعت12:47---14 آذر 1391
مشکل

از اونجای یشروع شد

که خودش رفت ….

اما یادش نرفت
پاسخ: اوهوم.................خُ یادتو هم ببر دیگه!


ژیلا
ساعت12:45---14 آذر 1391
روزی اگر نبودم

تنها آرزوی من این است,

زیر لب آهسته بگویی….

یادش بخیر…
پاسخ: مرسی ژیلا گلییییییییییییی☺


حشری
ساعت12:43---14 آذر 1391
لحظـــه هــایم مـــال تــو…

بـه قیمت صـِـفر “تومــن”

همین که “تـــو” کنـــار “مـــن” باشی

ثروتمــندترین انسانـم ….
پاسخ: متن قشنگیه ولی این اسم چیه؟!!!!!!!!هوم؟


LoVe
ساعت20:54---13 آذر 1391
سلاااااام حال پرنسس کوچولی مـــــــا چطوره؟!
آجی از یه چیزی خوشم اومده تو دنیا که خیلی چرت و پرتــــه ارزش گفتن نداره ولــــش...!
فعــــــــــــــــلأ آجــــــــــــی


نسترن
ساعت18:36---13 آذر 1391
شاگردی از استادش پرسید: عشق چیست؟

استاد در جواب گفت: به گندومزار برو و پرخوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندومزار، به یاد داشته که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی؟

شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.





استاد پرسید: چه آوردی؟

و شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ! هر چه جلو می رفتم، خوشه های پرپشت تر می دیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندمزار رفتم.

استاد گفت : عشق یعنی همین!

شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟

استاد به سخن آمد که: به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی!





شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت.

استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم.

استاد باز گفت: ازدواج یعنی همین
پاسخ: هه!!! داستانای فیلسوفانت منو کشته!!!


شیطان
ساعت18:12---13 آذر 1391
خوشحال میشم تو وبم ببینمت پرنسس منتظرتم
پاسخ: حتما............☺


نسترن
ساعت16:52---13 آذر 1391


من در زندان دستانت به فکر خود کشی ام



کافی است شباهنگام کمی از شاه توت های لبانت را



دزدکی نوش جان کنم



تو صبح زنی را می بینی که در زندان دستانت جان داده



یک خودکشی عاشقانه...



یک پایان تراژدیک . . . ..



«فرزانه ف»
پاسخ: :((((((.................. دلم گرفت!


نسترن
ساعت16:46---13 آذر 1391
نشد یه بار این خانواده بپرسن صبونه میخوری

ما هم با ناز بگیم بیارین تو رختخوابم لطفاً

یعنی گفتیم ها

منتهی جوابش در خور مقام ما نبود نادیده گرفتیم…


پاسخ: خخخخخخخخخخخخ... ناز نمیخرن عقده ای میشیمااااا


نسترن
ساعت16:28---13 آذر 1391
دهـــــان یا دهـــــانه ؟؟؟ جالب بود...

پاسخ: دهان......... هههههههههههه ایندفعه درست نوشته بودم!!!!!!


sajjad
ساعت16:14---13 آذر 1391
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم







چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم







به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور







به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور






پاسخ:میسی داداش


بنده خاكي
ساعت15:46---13 آذر 1391
کــوتــآه تـــریــن داســـتــآنِ عـــآشــقـــآنـــه :



.



.



.



.



[ بــــآش . . .!!! ]


پاسخ: هوم؟!!!


nima
ساعت15:43---13 آذر 1391
بهش گفتم:





من تمنا کردم که تو با من باشی و





تو گفتی هرگز





سختی و سرد و درشت





و مرا غصه ی این هرگز کشت





من ندانم که کی ام





من ندانم که چی ام





من فقط می دانم که تو ای شاه بیت غزل زندگی ام.
پاسخ: میسیییییی داداش نیــــــــــــــــــــــــما


nima
ساعت15:42---13 آذر 1391
بهش گفتم:


من تمنا کردم که تو با من باشی و


تو گفتی هرگز


سختی و سرد و درشت


و مرا غصه ی این هرگز کشت


من ندانم که کی ام


من ندانم که چی ام


من فقط می دانم که تو ای شاه بیت غزل زندگی ام.


بنده خاكي
ساعت15:40---13 آذر 1391
فکرشو کن...



اینهمه حرف روی کیبورد باشه



ولی تو نتونی اون چیری رو که میخوای...



اون چیزی که حرف دلته رو تایپش کنی...





سلامتی حرفای دلم و دلت که هیچکی ازش خبر نداره
پاسخ: آره ...واقعا!!!


مهوار
ساعت14:51---13 آذر 1391
سلام


آره


دختر علوم کامپیوتر دانشگاه تهران
پاسخ: خیلی هم خوب ... موفق باشی آجی...☺☻☺


رفیق همیشگی
ساعت14:31---13 آذر 1391
هوووووووووم؟

من نفهمیدم!!!!پاسخ: من میگم تو جدیدا گیج میزنی باز بگو نه!!!! خداااااااااااااا از دس تو...♥


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهیک شنبه 13 آذر 1391برچسب:, توسط پرنسس
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.